|
||
منوی اصلی
موضوعات
مطالب
اطلاعیه های سایت ( 15 ) مطالب جالب ( 160 ) آموزشی ( 160 ) کسب درآمد اینترنتی ( 0 ) پیامک های مناسبتی ( 4 ) اخبار کلاهبرداری ( 14 ) اخبار ( 137 ) فیلم تصویر تصاویر جالب ( 14 ) تصاویر ( 2 ) نرم افزار اسکریپت رایگان ( 2 ) نرم افزار رایگان ( 1 ) موسیقی پربازديدترين مطلب
لایسنس نود 32 رایگان(134593 بازديد)
دامنه رایگان com, org, net, info!!!(81775 بازديد)
علت جوش زدن پوست سر(77942 بازديد)
طرز حمام رفتن دختر ها و پسر ها(71325 بازديد)
تصاویر جالب(63937 بازديد)
دختران باردار زیر 18 سال به همراه عکس(63278 بازديد)
فقط یه زن یا مرد ایرانی میتونه ....(60924 بازديد)
مشت زیباترین مجری زن ایرانی به عرب ها (حرکت افتخار امیز)(60700 بازديد)
روان شناسی شخصیتی براساس تاریخ تولد(60002 بازديد)
اسکریپت رایگان فروش کارتهای شارژ و محصولات مجازی(55740 بازديد)
کنترل پنل هوشمند ارسال و دریافت پیام کوتاه(54911 بازديد)
حرکتی تامل برانگیز در قم-نمایش عکسهای بیحجاب دانشجویان(53672 بازديد)
مقایسه تصاویر فیس بوکی ایرانی ها(53027 بازديد)
تصاویر ۳بعدی و دکوراسیون داخلی(52831 بازديد)
|
یک شخص جوان با تحصیلات عالی برای شغل مدیریتی در یک شرکت بزرگ درخواست داد. در اولین مصاحبه پذیرفته شد؛ و می بایست رئیس شرکت آخرین مصاحبه را انجام دهد. رئیس شرکت از شرح سوابق متوجه شد که پیشرفت های تحصیلی جوان از دبیرستان تا پژوهشهای پس از لیسانس تماماً بسیار خوب بوده است، و هرگز سالی نبوده که نمره نگرفته باشد. رئیس پرسید: «آیا هیچ گونه بورس آموزشی در مدرسه کسب کردید؟» جوان پاسخ داد: «هیچ.» رئیس پرسید: «آیا پدرتان بود که شهریه های مدرسه شما را پرداخت کرد؟» جوان پاسخ داد: «پدرم فوت کرد زمانی که یک سال داشتم، مادرم بود که شهریه های مدرسه ام را پرداخت می کرد.» رئیس پرسید: «مادرتان کجا کار می کرد؟» جوان پاسخ داد: «مادرم بعنوان کارگر رختشوی خانه کار می کرد.» رئیس از جوان درخواست کرد تا دستهایش را نشان دهد. جوان دو تا دست خود را که نرم و سالم بود نشان داد. رئیس پرسید: «آیا قبلاً هیچ وقت در شستن رخت ها به مادرتان کمک کرده اید؟» جوان پاسخ داد: «هرگز، مادرم همیشه از من خواسته که درس بخوانم و کتابهای بیشتری مطالعه کنم. بعلاوه، مادرم می تواند سریع تر از من رخت بشوید.» رئیس گفت: «درخواستی دارم. وقتی امروز برگشتید، بروید و دستهای مادرتان را تمیز کنید، و سپس فردا صبح پیش من بیایید.» جوان احساس کرد که شانس او برای بدست آوردن شغل مدیریتی زیاد است. وقتی که برگشت، با خوشحالی از مادرش درخواست کرد تا اجازه دهد دستهای او را تمیز کند. مادرش احساس عجیبی می کرد، شادی اما همراه با احساس خوب و بد، او دستهایش را به مرد جوان نشان داد. جوان دستهای مادرش را به آرامی تمیز کرد. همانطور که آن کار را انجام می داد اشکهایش سرازیر شد. اولین بار بود که او متوجه شد که دستهای مادرش خیلی چروکیده شده، و اینکه کبودی های بسیار زیادی در پوست دستهایش است. بعضی کبودی ها خیلی دردناک بود که مادرش می لرزید وقتی که دستهایش با آب تمیز می شد. این اولین بار بود که جوان فهمید که این دو تا دست هاست که هر روز رخت ها را می شوید تا او بتواند شهریه مدرسه را پرداخت کند. کبودی های دستهای مادرش قیمتی بود که مادر مجبور بود برای پایان تحصیلاتش، تعالی دانشگاهی و آینده اش پرداخت کند. بعد از اتمام تمیز کردن دستهای مادرش، جوان همه رخت های باقیمانده را برای مادرش یواشکی شست. آن شب، مادر و پسر مدت زمان طولانی گفتگو کردند. صبح روز بعد، جوان به دفتر رئیس شرکت رفت. رئیس متوجه اشکهای توی چشم های جوان شد، پرسید: «آیا می توانید به من بگویید دیروز در خانه تان چه کاری انجام داده اید و چه چیزی یاد گرفتید؟» جوان پاسخ داد: «دستهای مادرم را تمیز کردم، و شستشوی همه باقیمانده رخت ها را نیز تمام کردم.» رئیس پرسید: «لطفاً احساس تان را به من بگویید.» جوان گفت: 1-اکنون می دانم که قدردانی چیست. بدون مادرم، من موفق امروز وجود نداشت. |
مطالب تصادفی
از طعم قهوه تان لذت ببرید
آمار سایت
امروز : 269
دیروز : 344 ماه : 1461 ماه قبل : 9919 سال : 52076 سال قبل : 1345485 کل : 20287542 اطلاعات سايت: اخبار :509 نظرات : 23 خروجي rss كاربران: اعضا : 2 كاربران آنلاين : 5
تاییدیه سایت زرین پال
تبلیغات
تبلیغات
|
كليه حقوق مادي و معنوي مطالب برای سايت رایگان برای شما - استخدام برای شغل مدیریتی محفوظ مي باشد و هرگونه كپي برداري بدون ذكر نام و لينك منبع غير مجاز است . |